12345678
دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
: چیزی نگو قسم نخور
نظرات شما عزیزان:
تموم حرفات یک دروغ
کسی نگفت خودم دیدم
خونه ی قلب تو شلوغ
چیزی نگو لیاقتت عشق مقدسم نبود
حس می کنم نبودی و بودنتم یک قصه بود
تو دیگه مردی و این حرف آخره
بزار عشق تو از خاطرم بره
فکر کردم که قلبت مال منه
اما انگار صد شاخه می پره
اسمت و پاک کردم ازتو دفترام
بیخودی قسم نخور دیگه سخت برام
تو رو باور داشتم و میخواستمت
چرا آتیش کشیدی همه ی باورام؟
کسی نگفت بهم من خودم دیدم
اما راستشو بخوای یک چیزی رو نفهمیدم
چرا وقتی که تو رو از عشق خالی دیدم
جای گریه به حالت می خندیدم
شایدم واسه اینه که دیگه بی ارزشی
واسه ی همه عروسک نمایشی
تو که می گذری ساده از این همه عشق
لیاقت نداری دیگه با من باشی
برچسبها:
» مادرم دوست دارم...
» ...
» خداوند...
» ...
» روزگار...
» ...
» ادامه...
» ...
» دله سنگی...
» تنهایی...
» ...
» ...
» a heart of stone...
» شعر عاشقانه...
» نفرت از عشق...
» مواظب خودت باش...
» عشق نامرد...
» چند جملی زیبا...
» سکوت...
» غم دوست...
» وفاداری...
» عشق مرگ شکست...
» مگر نه عشق تنها با اشک سخن میگوید ؟…
» عشق...
» از عشق...
» خدا...
» وقت رفتن...
» مرگ... عشق...
» عشق...
» برای سلامتیش...
» دوستت دارم...
» ايستگاه خدا...
» دل نوشته...
» عشق یعنی...
Design By : Pichak |